*اما مسئولان مدرسه از این خوشحال بودند که همه دانش آموزان همه دروس را
میخوانند.*
*
**عدهای هستند که همیشه کوشیده اند یک الگوی مشخص بر مردم تحمیل کنند*
*آنان ماشین میخواهند نه انسان*
*آنها میخواهند انسانها را همانطور بسازند که شرکت (( فورد )) اتومبیل
میسازد :*
*روی خط تولید*
*ولی انسانها را روی خط تولید خلق نشده اند*
>
*او هر فردی را منحصر به فرد میآفریند*
*از **باغی میگذری و به یک درخت بلند **و عظیم **برمی خوری*
*مقایسه کن: درخت بسیارتنومند و بلند است، ناگهان تو خیلی کوچک هستی*
*اگر مقایسه نکنی، از وجود آن درخت لذت میبری،*
*ابداٌ مشکلی وجود ندارد.*
*درخت تنومند است: خوب که چی**؟*
*بگذار تنومند باشد، تو یک درخت نیستی*
*و درختان دیگری هم هستند که چندان تنومند و بزرگ نیستند*
*ولی هیچکدام از عقدهی حقارت رنج نمیبرند*
*من هرگز با درختی برخورد نکرده ام که از عقدهی حقارت یا*
*از عقدهی خودبزرگ بینی در رنج باشد*
*حتی بلندترین درختان،هم از عقده خودبزرگ بینی رنج نمیبرد، زیرا مقایسه وجود
ندارد*
*انسان مقایسه را خلق میکند،*
*زیرا **برای عدهای **نفس کشیدن فقط وقتی ممکن هست که پیوسته توسط مقایسه
تغذیه شود.*
*ولی آن وقت دو نتیجه وجود دارد: گاهی احساس برتر بودن میکنی و گاهی احساس
کهتربودن*
*و امکان احساس کهتری بیش از احساس برتری است،*
*زیرا میلیونها انسان وجود دارند*
*کسی از تو زیباتر است، کسی ازتو بلندقدتر است،*
*کسی از تو قویتر است، کسی به نظر هوشمندتر از تو میرسد*
*کسی بیشتر از تو دانش گردآوری کرده است،*
*کسی موفقتر است، کسی مشهورتر است،*
*کسی چنان است و دیگری چنین است.*
*اگر به مقایسه ادامه بدهی، میلیونها انسان.....*
*عقدهی حقارت بزرگی گردآوری میکنی.*
*ولی اینها واقعاٌ وجود ندارد، اینها تصورات تو است*
*زندگي شگفت انگيز است
فقط اگربدانيد که چطور زندگي کنيد
كوچك باش و عاشق ...
كه عشق میداند
آئین بزرگ كردنت را ...
بگذارعشق خاصیت تو باشد
نه رابطه خاص تو باکسی*
*فرقى نميكند
گودال آب كوچكى باشى
يا درياى بيكران
زلال **و پاک **كه باشى
*
*چرا که **مردم آنچه را که گفتهای فراموش خواهند کرد*
*حتا آنچه را که انجام دادهای به فراموشی خواهند سپرد*
*
اما هرگز از یاد نخواهند برد که باعث شدهاید چه احساسی نسبت به خود داشته
باشند*
*
*دوست داشتن دلیل نمیخواهد
ولی نمیدانم چرا
خیلیها
و حتی خیلیهای دیگر
میگویند
این روزها
دوست داشتن
دلیل میخواهد
و پشت یک سلام و لبخندی ساده
دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده
**و **دنبال گودالی از تعفن میگردند*
دیشب
که بغض کرده بودم
باز هم به خودم قول دادم
من** سلام** می**گویم
و** لبخند می**زنم
و قسم میخورم
و میدانم
**عشق** همین است
به همین ساد گی*
*
برای همسایهای که نان مرا ربود، نان*
*
برای دوستی که قلب مرا شکست ، مهربانی*
*
برای آنکه روح مرا آزرد ، بخشایش*
*
و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق*
*
نظرات شما عزیزان: