پشت سر هر معشوق، خدا ایستاده است. اگر عشقات ساده است و کوچک و معمولی، اگر عشقات گذرا است و تفنن و تفریح... خدا چندان کاری به کارت ندارد. اجازه میدهد که عاشقی کنی، تماشایت میکند و میگذارد که شادمان باشی اما هر چه که در عشق ثابت قدم تر شوی، خدا با تو سخت گیرتر میشود.
هر قدر که در عاشقی عمیق تر شوی و پاک بازتر و هر اندازه که عشقات نابتر شود و زیباتر، بیشتر باید از خدا بترسی. زیرا خدا از عشق های پاک و عمیق و ناب و زیبا نمیگذرد، مگر آنکه آن را به نام خودش تمام کند.
پشت سر هر معشوقی، خدا ایستاده است و هر گامی که تو در عشق برمیداری، خدا هم گامی در غیرت برمیدارد. تو عاشق تر میشوی و خدا غیورتر.
و آن گاه که گمان میکنی معشوق چه دست یافتنی است و وصل چه ممکن و عشق چه آسان، خدا وارد کار میشود و خیالات را درهم میریزد و معشوقات را درهم میکوبد؛ معشوقات، هر کس که باشد و هر جا که باشد و هر قدر که باشد. خدا هرگز نمیگذارد میان تو و خودش، چیزی فاصله بیندازد.
معشوقات را میشکند و تو ناامید میشوی و نمیدانی که ناامیدی زیباترین نتیجه عشق است. ناامیدی از اینجا و آنجا، ناامیدی از این کس و آن کس. ناامیدی از این چیز و آن چیز. تو ناامید میشوی و گمان میکنی که عشق بیهودهترین کارها است. و برآنی که شکست خوردهای و خیال میکنی که آن همه شور و آن همه ذوق و آن همه عشق را تلف کردهای. اما خوب که نگاه کنی میبینی حتی قطرهای از عشقات، حتی قطرهای هم هدر نرفته است. خدا همه را جمع کرده و همه را برای خویش برداشته و به حساب خود گذاشته است.
خدا به تو میگوید: "مگر نمیدانستی که پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است"؟ تو برای من بود که این همه راه آمدهای و برای من بود که این همه رنج بردهای و برای من بود که این همه عشق ورزیدهای. پس به پاس این، قلبات را و روحات را و دنیایت را وسعت میبخشم و از بینیازی نصیبی به تو میدهم. و این ثروتی است که هیچ کس ندارد تا به تو ارزانیاش کند.
فردا اما تو باز عاشق میشوی تا عمیقتر شوی و وسیعتر و بزرگتر و ناامیدتر. تا بینیازتر شوی و به او نزدیکتر. راستی اما چه زیباست و چه باشکوه و چه شورانگیز، که پشت سر هر معشوقی خدا ایستاده است!
نظرات شما عزیزان: